سرخنکلایی ها - با لهجه و زبان شیرین سرخنکلایی

مطالب و عکس های جالب از سرخنکلا با زبان و لهجه سرخنکلایی (گرگانی)

سرخنکلایی ها - با لهجه و زبان شیرین سرخنکلایی

مطالب و عکس های جالب از سرخنکلا با زبان و لهجه سرخنکلایی (گرگانی)

۲ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است

سرت کلا نره - سرخنکلایی ها

3 ساله بودم.

یَگ رو ز بعدِ سالِمایی، این پییَرما و مارَم خدا بیامرز، خواستان روانه بِشان بِران مَشَد.

منم گیر دادم اِفتادم دُنبالیشان که چی؟ منم مخوام بیام مَشَد! بدجور تنگِلام آنداختمشان!

پییَرم هم نمتانِست منِ رِ جغاب کنه که . من خودمه نِمثه از اون تُمّان کنده ها کرده بودم!بستم به زینیمَک زدن... بِگَ مِشِد منِ رِ نَوِران با خودشان؟

باقیشه میَنِ دِمبالیچه نیویشته ها بِوینین

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۳ ، ۰۰:۱۱
علی اکبر تاجیک

یادش بخیر ...

ننه ! بَشه من اَم کُلچه بِپِز

بابا کِجِنایِ؟ 

رفته پمبه چوله جَم کنه بیاره بَشه تَندور تا منم بِرِزم میَندو آتیش، هُر بیگیره یَگ دانه کُلچه با جزغاله بارا تِ بِپِزم

یاد بابا کل موسی هم بخیر ...  خیلی نوه هاشِ دوس داش.

از اون خانواده بِزرگ که پنشنبه جُمه ها جم مِشِدان خانشان و ننه هم چراغ آلادینه رِ روشن مِکَرد تا نوه نتیجه ها رِ سرما زمهریر زمستان سرماخوردیگیری نده، تقریبا هیچ چی نِمانده.

بابا کل موسی مِرد و از اون موقِ دِگه نا پسر دخترا و نا نوه نتیجه ها ناتانستان دور هم جمواری بِشان.

فِقَد یَگ ننه ماند و تنهاییش

اِنقَد تنا ماند تا سِکته رِ زد و دَس پاش عیب کرد و سِوار 4 چرخه شِد.

باید مرد بود تا مادر بماند و زنده بماند

باید مرد بود تا نگاه مادر به در نماند

باید مرد بود اگرچه زن باشی، تا مادر اشکی بر گونه اش نماند تا محتاج دستانی باشد که آن را پاک کند

باید مردانه مرد بود . . . 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۳ ، ۱۹:۳۸
علی اکبر تاجیک