سرخنکلایی ها - با لهجه و زبان شیرین سرخنکلایی

مطالب و عکس های جالب از سرخنکلا با زبان و لهجه سرخنکلایی (گرگانی)

سرخنکلایی ها - با لهجه و زبان شیرین سرخنکلایی

مطالب و عکس های جالب از سرخنکلا با زبان و لهجه سرخنکلایی (گرگانی)

نَکِّلان من . . .

پنجشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۳، ۰۷:۳۸ ب.ظ

یادش بخیر ...

ننه ! بَشه من اَم کُلچه بِپِز

بابا کِجِنایِ؟ 

رفته پمبه چوله جَم کنه بیاره بَشه تَندور تا منم بِرِزم میَندو آتیش، هُر بیگیره یَگ دانه کُلچه با جزغاله بارا تِ بِپِزم

یاد بابا کل موسی هم بخیر ...  خیلی نوه هاشِ دوس داش.

از اون خانواده بِزرگ که پنشنبه جُمه ها جم مِشِدان خانشان و ننه هم چراغ آلادینه رِ روشن مِکَرد تا نوه نتیجه ها رِ سرما زمهریر زمستان سرماخوردیگیری نده، تقریبا هیچ چی نِمانده.

بابا کل موسی مِرد و از اون موقِ دِگه نا پسر دخترا و نا نوه نتیجه ها ناتانستان دور هم جمواری بِشان.

فِقَد یَگ ننه ماند و تنهاییش

اِنقَد تنا ماند تا سِکته رِ زد و دَس پاش عیب کرد و سِوار 4 چرخه شِد.

باید مرد بود تا مادر بماند و زنده بماند

باید مرد بود تا نگاه مادر به در نماند

باید مرد بود اگرچه زن باشی، تا مادر اشکی بر گونه اش نماند تا محتاج دستانی باشد که آن را پاک کند

باید مردانه مرد بود . . . 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی